جحفةلغتنامه دهخداجحفة. [ ج َ ف َ ] (ع اِ) پاره ای از روغن و مسکه . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). || باقی آب در کناره ٔ حوض . (منتهی الارب ) (ذیل اقرب الموارد). || بیماری شکم از
جحفةلغتنامه دهخداجحفة. [ ج ُ ف َ ] (اِخ ) جایی است میان مکه و مدینه که میقات اهل شام است . (منتهی الارب ). یاقوت آرد: قریه ای بزرگ بوده و منبری داشته که در راه مدینه بمکه در چها
جحفةلغتنامه دهخداجحفة. [ ج ُف َ ] (ع اِ) آب برگرفته شده از چاه . || باقی مانده ٔ آب در چاه بعد از برگرفتن از آن . || اندک ترید در خنور. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ذیل اقرب ا
غدیرفرهنگ نامها(تلفظ: qadir) (عربی) آبگیری است بین مکه و مدینه در ناحیهی جحفه ؛ روز یا واقعه غدیر که در میان مسلمانان حائز اهمیت است .
ذات الربالغتنامه دهخداذات الربا. [ تُرْ رَ ] (اِخ ) موضعی است بدانسوی جحفة. کثیر گوید : الی ابن ابی العاصی بدوت ارقلت (؟)و بالسفح من ذات الربا فوق مطعن .(از المرصع).
رابغلغتنامه دهخدارابغ. [ ب ِ ] (اِخ ) وادی بین بزواء و جحفه را گویند پایین عزور که حاجیان آن را طی میکنند و در شعر کثیر نیز آمده است . ابن سکیت گفته است : رابغ بین جحفه و ودان ا
عزورلغتنامه دهخداعزور. [ ع َزْ وَ ] (اِخ ) پشته ٔ جحفه که بر آن راه است . (منتهی الارب ). جایگاهی است یا آبی است ، و گویند آن راه و «ثنیه ٔ» اهالی مدینه است بسوی بطحاء مکه . و ب