معنی جت‌شار | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

جت‌شار

jet wash/jetwash

واژه‌های مصوب فرهنگستان

فوران گاز خروجی از اگزوز موتور جت

جست‌وجوی مشابه

جت‌یار

jet assist

واژه‌های مصوب فرهنگستان

نیروی رانش کمکی علاوه بر موتور اصلی

جشار

لغت‌نامه دهخدا

جشار. [ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان امجز بخش جبال بارز شهرستان جیرفت در 48هزارگزی جنوب خاوری در سر راه روداب - فاشکوه . مسکونی است و کوهستانی و سردسیر. سکنه

جشار

لغت‌نامه دهخدا

جشار. [ ج َش ْ شا ] (ع ص ) صیغه ٔ مبالغه است از مصدر جَشر. ستوربان صاحب چراگاه اسبان . میرآخور. (منتهی الارب ).

جشار

لغت‌نامه دهخدا

جشار. [ ج ُ ] (ع اِ) چهارپا. (ازاقرب الموارد). || سرفه . (منتهی الارب ).

جشار

لغت‌نامه دهخدا

جشار. [ج ُش ْ شا ] (ع اِ) ج ِ جاشر. رجوع به همین لغت شود.

جست‌وجوی متن

oriented

فرهنگ لغات علمی

جهت‌دار

juchart

دیکشنری انگلیسی به فارسی

جوشارت

جشار

لغت‌نامه دهخدا

جشار. [ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان امجز بخش جبال بارز شهرستان جیرفت در 48هزارگزی جنوب خاوری در سر راه روداب - فاشکوه . مسکونی است و کوهستانی و سردسیر. سکنه

جشار

لغت‌نامه دهخدا

جشار. [ ج َش ْ شا ] (ع ص ) صیغه ٔ مبالغه است از مصدر جَشر. ستوربان صاحب چراگاه اسبان . میرآخور. (منتهی الارب ).

جشار

لغت‌نامه دهخدا

جشار. [ ج ُ ] (ع اِ) چهارپا. (ازاقرب الموارد). || سرفه . (منتهی الارب ).