جبروتلغتنامه دهخداجبروت . [ ج َ ب َ ] (ع اِمص ) بزرگواری . (مهذب الاسماء) (السامی ). عظمت . کبر. (اقرب الموارد). عظمت و بزرگی . تکبر. (آنندراج ) (غیاث اللغات ).عظمت . بزرگی . تکب
جاروتلغتنامه دهخداجاروت . (ع اِ) ابن بصال گوید: ابزاری است که زمین را با آن تسطیح کنند و بوسیله ٔ گاو بکار میرودو کشاورزان با آن سر و کار دارند. (دزی ج 1 ص 168).
جبروتلغتنامه دهخداجبروت . [ ج َ ب َ ] (ع اِمص ) بزرگواری . (مهذب الاسماء) (السامی ). عظمت . کبر. (اقرب الموارد). عظمت و بزرگی . تکبر. (آنندراج ) (غیاث اللغات ).عظمت . بزرگی . تکب
جاروتلغتنامه دهخداجاروت . (ع اِ) ابن بصال گوید: ابزاری است که زمین را با آن تسطیح کنند و بوسیله ٔ گاو بکار میرودو کشاورزان با آن سر و کار دارند. (دزی ج 1 ص 168).