جبل العیونلغتنامه دهخداجبل العیون . [ ج َ ب َ لُل ْ ع ُ ] (اِخ ) نام کوهی است به اسپانیا که مشتمل بر شهرها و قریه های فراوانی است . رجوع به نخبةالدهر دمشقی ص 244 شود.
جبل الجلیللغتنامه دهخداجبل الجلیل . [ ج َ ب َ لُل ْ ج َ ] (اِخ ) کوهی است به شام . (از منتهی الارب ).
جبل الحدیدلغتنامه دهخداجبل الحدید. [ ج َ ب َ لُل ْ ح َ ] (اِخ ) این کوه در دیار هند است و از آن آهنی سرخ حاصل شود که چون زخمی از آن بر کسی زننداز موضع جراحت خون ترشح ننماید و گمان رود
جبل الخمرلغتنامه دهخداجبل الخمر. [ ج َ ب َ لُل ْ خ َ ] (اِخ ) در احادیث آمده و مراد از آن جبل بیت المقدس است و بجهت بسیاری درخت انگور به این نام نامیده شده است . (از معجم البلدان ) (
جبل الدخانلغتنامه دهخداجبل الدخان . [ ج َ ب َ لُدْ دُ ] (اِخ ) کوهی است در بادیه ای که در شرق مصر قرار دارد. رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
جبل الدوبلغتنامه دهخداجبل الدوب . [ ج َ ب َ لُدْ دُ ] (اِخ ) یا جبل الداهی . کوهی است در سوریه که از جبل لبنان منشعب میشود. رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
عیونلغتنامه دهخداعیون . [ ع ُ ] (اِخ ) شهری است دراندلس از اعمال لبلة، مشهور به جبل العیون . (از معجم البلدان ) (منتهی الارب ). و رجوع به جبل العیون شود.
ابیضلغتنامه دهخداابیض . [ اَ ی َ ] (اِخ ) یاابیض المدائن یا قصر ابیض . نامی است که عرب بقصر ساسانیان در مدائن داده اند. یاقوت گوید: او یکی از عجائب دنیا و تا زمان مکتفی برپای بو
حجازلغتنامه دهخداحجاز. [ ح ِ ] (اِخ ) سرزمین معروف . مکة و مدینة و طائف و روستاهای آنها. و از آنروی بدین ناحیت حجاز گویند که حاجز و فاصل و حائل است میان نجد و تهامة یا بین نجد و
اسپانیالغتنامه دهخدااسپانیا. [ اِ ] (اِخ ) (در لاتینی هسپریا و هیسپانیا و ایبریا ) اِسپانْی . اسپانیول و در نزدعرب اندلس . قسمت اعظم شبه جزیره ای است در گوشه ٔ جنوب غربی اروپا و آن
طاق کسریلغتنامه دهخداطاق کسری . [ ق ِ ک ِ س را ] (اِخ ) مشهورترین بنائی که پادشاهان ساسانی ساخته اند. قصری است که ایرانیان طاق کسری یا ایوان کسری مینامند و هنوز ویرانه ٔ آن در محله