جبرائللغتنامه دهخداجبرائل . [ ج ِ ب َ ءِ ] (اِخ ) نام فرشته ٔ وحی . (منتهی الارب ). این کلمه بصورتهای مختلف زیر نیز آمده است : جَبْرائل . و جَبْرائیل و جَبْرَئِل و جَبْرَئیل و جِب
جبراعللغتنامه دهخداجبراعل . [ ج َ ع ِ ] (اِخ ) لغتی است در جبرائیل . (ناظم الاطباء). رجوع به جبرائیل شود.
جبرائیللغتنامه دهخداجبرائیل . [ ج َ ] (اِخ ) ابن بختیشوع بن جورجیس بن بختیشوع ، از اطباء حاذق و ماهر از مردم جندیشابور که در خدمت هارون الرشید و خلفاء بعد از وی بود. او تألیفات بس
جبرائیللغتنامه دهخداجبرائیل .[ ج َ ] (ع اِ) یعنی بنده ٔ خدای عزوجل . (از منتهی الارب ). مرد خدا. (قاموس کتاب مقدس ). پیک خدای عزوجل .
جبرائیللغتنامه دهخداجبرائیل . [ ج ِ ] (اِخ ) ابن عبیداﷲ یا عبداﷲبن بختیشوع بن جبرائیل یکی دیگر از طبیبان عالیقدر خاندان بختیشوع است . پدر وی از متصوفان بودو وقتی المقتدر بخلافت رسی
جبرائیللغتنامه دهخداجبرائیل . [ ] (اِخ ) زین الباسلی المخلصی (الخوری ). مدرس عربی در مدرسه ٔ بطریرکیه بیروت بود. او راست : الفوز بالارب فی قواعد لغةالعرب که در 1887 م . در مطبعه ٔ
جبرائیللغتنامه دهخداجبرائیل . [ ] (اِخ ) سلیمان جبور. مؤلف کتاب «ابن ربه و عقده » وی معتقد است که فصل «فضائل بیت المقدس » از عقدالفرید جلد هفتم از قسمتهایی است که بعد از مرگ مؤلف
جبرائیللغتنامه دهخداجبرائیل . [ ج َ ] (اِخ ) نام فرشته ٔ وحی . (منتهی الارب ). امین وحی . روح الامین . روح القدس . ناموس اکبر. جبرول . (یادداشت مؤلف ). جبرائل . در قاموس کتاب مقدس
جبرائیللغتنامه دهخداجبرائیل . [ ج َ ] (اِخ ) ابن بختیشوع بن جورجیس بن بختیشوع ، از اطباء حاذق و ماهر از مردم جندیشابور که در خدمت هارون الرشید و خلفاء بعد از وی بود. او تألیفات بس
جبرائیللغتنامه دهخداجبرائیل .[ ج َ ] (ع اِ) یعنی بنده ٔ خدای عزوجل . (از منتهی الارب ). مرد خدا. (قاموس کتاب مقدس ). پیک خدای عزوجل .
جبرائیللغتنامه دهخداجبرائیل . [ ج ِ ] (اِخ ) ابن عبیداﷲ یا عبداﷲبن بختیشوع بن جبرائیل یکی دیگر از طبیبان عالیقدر خاندان بختیشوع است . پدر وی از متصوفان بودو وقتی المقتدر بخلافت رسی
جبرائیللغتنامه دهخداجبرائیل . [ ] (اِخ ) زین الباسلی المخلصی (الخوری ). مدرس عربی در مدرسه ٔ بطریرکیه بیروت بود. او راست : الفوز بالارب فی قواعد لغةالعرب که در 1887 م . در مطبعه ٔ