لغتنامه دهخدا
جایگیر. (نف مرکب ) کسی و یا چیزی که جائی را متصرف باشد و ثابت در مکانی بود و برقرار شده و متوطن و مؤثر. (ناظم الاطباء). جای گیرنده . استوار. مَکین . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ). مُتَمَکِّن . (منتهی الارب ). پذیرفته . مورد قبول : بدو گفت سهراب