جایگاهفرهنگ مترادف و متضاد۱. جا، قرارگاه، ماوا، محل، مرکز، مسکن، مقر، مکان، منزل، موضع، موقف، موقعیت ۲. درجه، مرتبه، مقام
جایگاهلغتنامه دهخداجایگاه . (اِ مرکب ) مکان استقرار. (بهار عجم ) (آنندراج ). مکان . مسکن . خانه . مقام . منزل . هر محلی که در آنجا چیزی ثابت شود. محلی که شامل چیزی باشد. (ناظم الا
تختفرهنگ انتشارات معین(تَ) [ په . ] (اِ.) 1 - کرسی ، نشیمنگاه . 2 - جایگاه ویژة پادشاه به هنگام بارعام . 3 - نشیمنگاهی با چهارپایه از جنس چوب یا فلز به شکل های مستطیل یا مربع . 4 - ه
سروقتفرهنگ انتشارات معین(سَ وَ) [ فا - ع . ] (اِ.) 1 - سراغ ، پرسش ، جستجو. 2 - جایگاه ، مقام . ؛~کسی رفتن به سراغ وی رفتن .
باجهفرهنگ انتشارات معین(جِ) ( اِ.) 1 - دریچه ، روزنة بزرگ ، گیشه . 2 - جایگاه مخصوص فروش بلیط ، و یا دادن پول در بانک و پاکت های سفارشی در پست خانه و غیره .