جاوشیرفرهنگ فارسی عمید۱. گیاهی با ساقۀ بلند و پرزدار، برگهای شبیه برگ انجیر، و گلهای زرد خوشبو.۲. صمغی بدبو که از ریشه و ساقۀ این گیاه گرفته میشود و برای استرس، استسقا، عسرالبول، و بیماریهای عصبی نافع است.
جاوشیرلغتنامه دهخداجاوشیر. (اِ) صمغی باشد دوایی و معرب گاوشیر است که همان صمغ باشد. (برهان ) (آنندراج ). گاوشیر. چاوشیر. عطری که با صمغ جاوشیر درست کنند. (از فرهنگ نفیسی ). مؤلف اختیارات بدیعی آرد: بپارسی جواشیر خوانند و گاوشیر خوانند و بشیرازی جاخوشی گویند و آن صمغ درختی است که ساق کوتاه دارد
جحشرلغتنامه دهخداجحشر. [ ج َ / ج ُ ش َ ] (ع ص ، اِ) فربه ای گرداندام ستبرمفاصل بزرگ خلقت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ذیل اقرب الموارد). || اسبی که استخوان پهلوی آن کوتاه باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به جحش شود.
اصل الجاوشیرلغتنامه دهخدااصل الجاوشیر. [ اَ لُل ْ ] (ع اِ مرکب ) بیخ گاوشیر. (الفاظ الادویه ). رجوع به جاوشیر و گاوشیر شود.