جانشین کرۀ کاکائوcocoa butter substitute, CBS 1واژههای مصوب فرهنگستانچربی گیاهی حاوی لوریکاسید با ترکیب شیمیایی کاملاً متفاوت با کرۀ کاکائو که برخی از خواص فیزیکی آن را داراست و میتوان آن را تا صددرصد جانشین کرۀ کاکائو کرد
جانشین کرهbutter substituteواژههای مصوب فرهنگستانفراوردهای که ظاهر و ویژگی مشابه با کره دارد، ولی ترکیبات سازندۀ آن متفاوت است
جانشینلغتنامه دهخداجانشین . [ ن ِ ] (نف مرکب ) قائم مقام . (بهارعجم ) (آنندراج ). کسی که به نیابت از دیگری کاری انجام دهد مانند: وکیل ، وصی ، ولی ، نایب ، نائب مناب ، خلیفه ، ولی
جانشیندیکشنری فارسی به انگلیسیacting, alternate, deputy, double, fill-in, quid pro quo, relief, replacement, stand-in, substitute, successor, surrogate
جایگزین کرۀ کاکائوcocoa butter replacer, CBRواژههای مصوب فرهنگستانچربی گیاهی فاقد لوریکاسید که توزیع اسید چرب در آن شبیه کرۀ کاکائو است، اما ساختمان تریگلیسریدی آن با کرۀ کاکائو متفاوت است و میتوان آن را جانشین بخشی از کرۀ
روسیه ٔ شورویلغتنامه دهخداروسیه ٔ شوروی . [ سی ی َ ی ِ رَ ] (اِخ ) یا اتحاد جماهیر شوروی یا بطور اختصار شوروی کشور بزرگ اروپایی و آسیایی است که از شمال به اقیانوس منجمد شمالی و از مغرب ب
لرستانلغتنامه دهخدالرستان . [ ل ُ رِ ] (اِخ ) یعنی اراضی لرنشین و آن ناحیتی است وسیع به مغرب ایران که از شمال محدود است به کرمانشاه و از مشرق به کوههای بروجرد و ملایر و از مغرب به
تئودوریک اوللغتنامه دهخداتئودوریک اول . [ ت ِ ءُ دُ ک ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) پادشاه «ویزیگوتها» ی اسپانی و نوه ٔ پسری «الاریک بزرگ » بود که در سال 419 م . جانشین وی گشت و در سال 451 در تلاش
حکملغتنامه دهخداحکم . [ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن هشام . سوم پادشاه از ملوک اموی اندلس و نوه ٔ عبدالرحمن بن معاویةبن هشام بن عبدالملک بن مروان ، مؤسس سلسله ٔ نامبرده است . وی در تا