جامه ٔ نخجوانیلغتنامه دهخداجامه ٔ نخجوانی . [ م َ / م ِ ی ِ ن َ ج َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سقرلات و لندره ومانند آنرا گویند. (برهان ) (بهار عجم ) (آنندراج ).
جامهفرهنگ مترادف و متضاد۱. پوشش، پوشیدنی، پوشاک، پیراهن، پیرهن، ثوب، حله، دثار، رخت، قمیص، لباس، ملبوس ۲. جام، صراحی
جامهدیکشنری فارسی به انگلیسیapparel, attire, clothes, clothing, costume, couture, drag, dress, garb, garment, habiliment, raiment, suit, toilet, toilette, vestment, vesture, wear, wearable
سقلاطینلغتنامه دهخداسقلاطین . [ س َ ] (معرب ، اِ) سقرلات است و جامه ٔ نخجوانی را نیز گویند. (برهان قاطع).
سقلاطونلغتنامه دهخداسقلاطون . [ س َ ] (معرب ، اِ) سقلاط، سقلاطون (به کسر اول )، سقلطون . (به کسر اول و فتح دوم ) سقلاطونی (به کسر اول ) نوعی پارچه ٔ ابریشمی زردوزی شده که آن را در
کاصلغتنامه دهخداکاص . (اِ) پیمانه باشد و به زبان پهلوی جامه را نیز گویند. (لغت فرس چ اقبال ص 227 از حاشیه ٔ نسخه ٔ اسدی نخجوانی ).
ملمازلغتنامه دهخداملماز. [ م َ ] (اِ) گونه ٔ رنگرزان بود که جامه بدان رنگ کنند. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 188). گونه ٔ رنگرزان بود که جامه بدان زرد کنند. (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوان
بیرلغتنامه دهخدابیر. (اِ) جامه ٔ خواب را گویند مانند نهالی و توشک و آنچه گستردنی باشد بجهت خوابیدن خصوصاً. (برهان ). جامه ٔ خواب را گویند مانند نهالی و تشک و غیره و بیری بمعنی