جامهدار 1costumer, wardrobe masterواژههای مصوب فرهنگستانفردی که مسئولیت آمادهسازی و نگهداری و پوشاندن لباس بازیگران را در سر صحنۀ فیلمبرداری بر عهده دارد
ناظر لباسcostume supervisorواژههای مصوب فرهنگستانفردی که رابط میان طراح لباس و جامهداران سر صحنه است
کیففرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام ان، جامهدان، صندوق، ساک، بقچه، سبد▲ باروبنه، بار، باگاژ، انبار انبان، خورجین، جوال کیف بغل، کیف پول، کیف زنانه، کیف دستی کیف اداری، پورتفوی، سا
سفطفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. جامهدان که از برگ یا شاخۀ درخت بافته باشند.۲. سبد؛ زنبیل.۳. صندوقچه؛ جعبه.