جامع ریلغتنامه دهخداجامع ری . [ م ِ ع ِ رَ ] (اِخ ) مسجدی بود در ری قدیم . مؤلف مرآت البلدان آرد: در زمان خلافت منصور عباسی مهدی برادر این خلیفه که از جانب او حکومت جبل داشت در سا
جامعلغتنامه دهخداجامع. [ م ِ ] (اِخ ) ابن صَبیح از روات است . عبدالغنی ابن سعید او را در زمره ٔ مشتبهان آورده گوید: وی ضعیف است . (از لسان المیزان ).
جامعلغتنامه دهخداجامع. [ م ِ ] (اِخ ) (...ابن المطلب ). مسجد جامعی است در بغداد. رجوع به حاشیه ٔ شدالازار مصحح مرحوم قزوینی ص 311 شود.
جامعلغتنامه دهخداجامع. [ م ِ ] (اِخ ) ابن ابراهیم ملقب به سکری . و مکنی به ابی القاسم البصری ، محدث است . وی پس از سال 300 هَ .ق . درگذشت . ابن یونس گوید: جامعبن ابراهیم بن محمد
جامع افخرلغتنامه دهخداجامع افخر. [ م ِ ع ِ اَ خ َ ] (اِخ ) این مسجد در فلکه ٔ «خوش قدم » در شارع المعز لدین اﷲ واقع شده و آن را خلیفه الظافر بنصراﷲ در سال 543هَ .ق . بنا کرده است ، و
اسماعیللغتنامه دهخدااسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) (پاشا) سری . وی مفتش اداره ٔ نظارت اشغال عمومیه سپس ناظر اشغال عمومیه در مصر بود و آنگاه عضو مجلس شیوخ شد (سال 1928 م .). او راست : 1- ا
نی ریزلغتنامه دهخدانی ریز. [ ن َ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز بخش نی ریز از شهرستان فسا ویکی از قصبات قدیمی فارس است . مسجد جامع نیریز در 362 هَ .ق . بنا گردیده و در 560 هَ .ق . تعمیر و ط
جامع ایاصوفیالغتنامه دهخداجامع ایاصوفیا. [ م ِ ع ِ اَ ] (اِخ ) مسجد معروفی است در استانبول . اصل آن کنیسه ای بودکه پادشاه قسطنطنیه آن را بنا کرده عثمانیها آن را به جامع تبدیل کردند. (اعل
جامعلغتنامه دهخداجامع. [ م ِ ] (اِخ ) ابن طولون . مسجد معروفی است در مصر که امیر ابوالعباس احمدبن طولون آن رابنا کرده و صد و بیست هزار دینار صرف بناء آن شد.یاقوت حموی در سبب بنا