جامتونتنلغتنامه دهخداجامتونتن . [ ت َ ] (هزوارش ، مص ) به لغت زند و پازند بمعنی رسیدن باشد. (برهان ). این کلمه مصحف جامنونتن باشد و هزوارش و بمعنی رسیدن است . (حاشیه ٔ برهان چ معین
جاتونتنلغتنامه دهخداجاتونتن . [ ن ِ ت َ ] (هزوارش ، مص ) بلغت زند و پازند بمعنی آمدن باشد. این کلمه هزوارش است و جاتونتن نوشته و به پهلوی آمتن خوانده میشود به معنی آمدن . (حاشیه ٔ
جامنونتنلغتنامه دهخداجامنونتن . [م ِ ن ُ ن ِ ت َ ] (هز، مص ) به لغت زند و پازند به معنی گفتن باشد و جامنونون یعنی میگویم و جامنونید یعنی بگوئید. (برهان ) (آنندراج ). این کلمه هزوارش
جانونتنلغتنامه دهخداجانونتن . [ نو ن ِ ت َ ] (هزوارش ، مص ) بزبان زند و پازند بمعنی بودن باشد. (برهان ). این کلمه هزوارش است و نظائر آن در پهلوی بمعنی بودن است . (حاشیه ٔ برهان چ م
جاسونتنلغتنامه دهخداجاسونتن . [ ت َ ] (هز، اِ) در لغت زند و پازند بمعنی داشتن و دارندگی باشد. (برهان ). در آنندراج بغلط جاسونتن ضبط شده است . این کلمه هزوارش است و اصل آن جاسونیتن
جاکونتنلغتنامه دهخداجاکونتن . [ ن ُ ت َ ] (مص م ) بلغت زند و پازند بمعنی آوردن باشد که در مقابل بردن است . (برهان ). این کلمه هزوارش است و اصل آن «جایتگونتن » که در پهلوی بمعنی آور
جامنونتنلغتنامه دهخداجامنونتن . [م ِ ن ُ ن ِ ت َ ] (هز، مص ) به لغت زند و پازند به معنی گفتن باشد و جامنونون یعنی میگویم و جامنونید یعنی بگوئید. (برهان ) (آنندراج ). این کلمه هزوارش
جاتونتنلغتنامه دهخداجاتونتن . [ ن ِ ت َ ] (هزوارش ، مص ) بلغت زند و پازند بمعنی آمدن باشد. این کلمه هزوارش است و جاتونتن نوشته و به پهلوی آمتن خوانده میشود به معنی آمدن . (حاشیه ٔ
جانونتنلغتنامه دهخداجانونتن . [ نو ن ِ ت َ ] (هزوارش ، مص ) بزبان زند و پازند بمعنی بودن باشد. (برهان ). این کلمه هزوارش است و نظائر آن در پهلوی بمعنی بودن است . (حاشیه ٔ برهان چ م
جاسونتنلغتنامه دهخداجاسونتن . [ ت َ ] (هز، اِ) در لغت زند و پازند بمعنی داشتن و دارندگی باشد. (برهان ). در آنندراج بغلط جاسونتن ضبط شده است . این کلمه هزوارش است و اصل آن جاسونیتن
جاکونتنلغتنامه دهخداجاکونتن . [ ن ُ ت َ ] (مص م ) بلغت زند و پازند بمعنی آوردن باشد که در مقابل بردن است . (برهان ). این کلمه هزوارش است و اصل آن «جایتگونتن » که در پهلوی بمعنی آور