جالاپهلغتنامه دهخداجالاپه . [ پ َ ] (اِخ ) قصبه ای است در جمهوری وراکروز از کشور مکزیک این قصبه در 60 هزارگزی شمال غربی وراکروز در محل مرتفعی قرار دارد سکنه ٔ آن 13000 تن است . محصولات آنجا شکر و قهوه و مدتی مرکز تجارت بین مکزی
جولاهلغتنامه دهخداجولاه . (ص ، اِ)جولاهه . جولاهک . جولخ . جوله . جولهه . جولق . جولقی . بافنده . نساج . (فرهنگ فارسی معین ) (برهان ) : بر فلک بر، دو شخص پیشه ورنداین یکی درزی آن دگر جولاه این ندوزد مگر کلاه ملوک وآن نبافد مگر پلاس سیاه . <p class="a
جولاهیلغتنامه دهخداجولاهی . (حامص ) بافندگی . حیاکت . نساجی : اگر بقراط جولاهی نداندنیفزایدبر او بر قدر جولاه .سعدی .
جولاهفرهنگ فارسی عمید= بافنده: ◻︎ چو گنج جان به کنج خانه آمد / به گردش میتنیدم همچو جولاه (مولوی۲: ۸۰۹).