جاشیرانلغتنامه دهخداجاشیران . (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش اشنویه شهرستان ارومیه است . در 17 هزارگزی جنوب خاوری اشنویه و یکهزارگزی شمال راه ارابه رو کهنه قلعه و در درّه واقع
جاگیرانیواژهنامه آزادنام طایفه ای بزرگ و اصیل زاده درمنطقه دشتی که به شجاعت و اصالت شهرت دارند که از دیلم به این منطقه آمده اند و باطایفه بزرگ واصیل زاده خواجه گیری عموزاده می باشند
جانورانلغتنامه دهخداجانوران . [ ن َ / ن ِ/ ن ْ وَ ] (اِ مرکب ) ج ِ جانور. جانداران . صاحبان جان . ذیروحان : و آدمیان را بفضل و منت خویش ... از دیگر جانوران ممیز گردانید. (کلیله و د
جابرانهلغتنامه دهخداجابرانه . [ ب ِ ن َ ](ص نسبی ، ق مرکب ) (از: «جابر» و پسوند اتصاف «انه »)ستمگرانه . ستمکارانه . ظالمانه . رجوع به جابر شود.
جارانلغتنامه دهخداجاران . (اِخ ) دهی است جزء دهستان بلوک پیرکوه دهستان عمارلو بخش رودبار شهرستان رشت واقع در جنوب خاوری رودبار ودوهزارگزی جنوب امام . محلی است کوهستانی ، سردسیر،
بنه خدامرادلغتنامه دهخدابنه خدامراد.[ ب ُ ن َ خ ُ م ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان جایران بخش رامهرمز است که در شهرستان اهواز واقع شده است . دارای 200 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران
مشک الوسی(خیک الوسی)واژهنامه آزادمشک الوسی:الوسی یعنی قسمت بالایی آن مشکی وبقیه آن سفید است واشاره دارد به رخداد تاریخی. در یک خانواده که اجدادطوایف خواجه گیری و جاگیرانی هستند
رامجردلغتنامه دهخدارامجرد. [ ج ِ ] (اِخ ) بلوک رامجرد واقع در جنوب بلوک ماین از رودخانه ٔ کام فیروز مشروب میگردد. رود مزبور پس از خروج از این بلوک باسم رودخانه ٔ کر نامیده شده و د
ماهیدشتلغتنامه دهخداماهیدشت . [ دَ ] (اِخ ) ماهیدشت و هارون آباد و فیروزآباد از بلوکات کرمانشاهان است . حد شمالی آن روان سر و حد شرقی آن کرمانشاه و حدجنوبی لرستان و حد غربی رود کرن