جاسبلغتنامه دهخداجاسب . (اِخ ) از مضافات قم . صاحب مرآت البلدان آرد: ولایتی است در نهایت برودت و از ییلاقهای بسیار سرد و در این زمان از مضافات قم که حکومت آن جزو حکومت این شهر م
جعثبلغتنامه دهخداجعثب . [ ج ُ ث ُ ] (ع اِ) اسمی است که از فعل گرفته شده . (تاج العروس ). صاحب تاج العروس نوشته است : ابن درید گوید این اسم با تاء دو نقطه آمده است . در منتهی الا
جاسبارولیلغتنامه دهخداجاسبارولی . (اِخ ) اسکندر افندی که بسال 1312 هَ .ق . مترجم مدرسه ٔ توفیقیه بوده است . او راست : الدرر البهیه فی الفوائد الادبیه ، القول المنتخب فی التربیة والاد
جاسبارولیلغتنامه دهخداجاسبارولی .(اِخ ) (الکسی ...) یکی از مهندسین دیوان مشاغل (مصر)سابق میباشد. او راست : نهایة الاوطار فی عجائب الاقطار. کتابی است که شامل مسافرت استانلی به قاره ٔ
جاسبارولیلغتنامه دهخداجاسبارولی . (اِخ ) اسکندر افندی که بسال 1312 هَ .ق . مترجم مدرسه ٔ توفیقیه بوده است . او راست : الدرر البهیه فی الفوائد الادبیه ، القول المنتخب فی التربیة والاد
جاسبارولیلغتنامه دهخداجاسبارولی .(اِخ ) (الکسی ...) یکی از مهندسین دیوان مشاغل (مصر)سابق میباشد. او راست : نهایة الاوطار فی عجائب الاقطار. کتابی است که شامل مسافرت استانلی به قاره ٔ
بیجگانلغتنامه دهخدابیجگان . (اِخ ) دهی از دهستان جاسب است که در بخش دلیجان شهرستان محلات واقع است و 1195 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).
وسقونقانلغتنامه دهخداوسقونقان . [ ] (اِخ ) دهی از دهستان جاسب بخش دلیجان شهرستان محلات در راه شوسه ٔ اصفهان به قم . کوهستانی و سردسیری است . سکنه ٔ آن 680 تن . آب آن از سه رشته قنات
وشتکانلغتنامه دهخداوشتکان . [ ] (اِخ ) دهی جزو دهستان جاسب بخش دلیجان شهرستان محلات . کوهستانی و سردسیری است . سکنه ٔ آن 448 تن . آب آن از 2 رشته قنات و محصول آنجا غلات ، فندق ، گ