۱. افسون؛ سِحر؛ شعبده.
۲. (اسم، صفت) [قدیمی] ساحر؛ افسونگر؛ جادوگر: ◻︎ چه جادو چه دیو و چه شیر و چه پیل / چه کوه و چه هامون چه دریای نیل (فردوسی۴: ۲۹۸۸)، ◻︎ نگه کن که با هر کس این پیر جادو / دگرگونه گفتار و کردار دارد (ناصرخسرو: ۳۷۵)، ◻︎ چو خمّ دوال کمند آورم / سر جادوان را به بند آورم (فردوسی: ۲/۴۶۵)، ◻︎ من به جادویان چه مانم ای وقیح / کز دمم پررشک می گردد مسیح (مولوی: ۶۱۳).
۳. [قدیمی، مجاز] حیلهگر.
۴. [قدیمی، مجاز] زیبارو: ◻︎ همشیرۀ جادوان بابل / همشیوهٴ لعبتان کشمیر (سعدی۲: ۴۵۵).
افسون، تسخیر، چشمبندی، ساحری، سحر، طلسم، فسون
black magic, charm, fetish, magic, mumbo jumbo, spell, talisman, wizardry