جاثلیقیهلغتنامه دهخداجاثلیقیه . [ ث َ قی ی َ ] (ع اِ) منسوبان به جاثلیق . فرقه ای از نصارای کاتولیک . رجوع به کاتولیک شود.
جاثلیقلغتنامه دهخداجاثلیق . [ ث َ ] (اِخ ) عبداﷲبن الطیب ، مکنی به ابی الفرج فیلسوف و طبیب بزرگ که در قرن چهارم هجری میزیست . مؤلف تاریخ علوم عقلی آرد: فیلسوف و طبیب بزرگ دیگری د
جاثلیقلغتنامه دهخداجاثلیق . [ ث َ ] (معرب ، اِ) قاضی ترسایان . (مهذب الاسماء). مهتر ترسایان در بلاد اسلام ببغداد و او زیردست بطریق انطاکیه است و بعداز جاثلیق مطران است و بعد از آن
جلیقیهلغتنامه دهخداجلیقیه . [ ج ِل ْ لی ق ی ی َ] (اِخ ) ناحیه ای است نزدیک ساحل دریای محیط از شمال اندلس . موسی بن نصیر در فتح اندلس بدانجا رسید. سکونت در آن برای بیگانگان متناسب
جوالیقیةلغتنامه دهخداجوالیقیة. [ ج َ قی ی َ ] (اِخ ) از فرق مشبهه ٔ شیعه ٔ اصحاب هشام بن سالم جوالیقی . (مفاتیح العلوم ص 20) (خاندان نوبختی ص 254). رجوع به جوالیقی شود.
کاتولیسیسملغتنامه دهخداکاتولیسیسم . [ ت ُ ] (اِخ ) جاثلیقیه . مذهب کاتولیک . مذهب جاثلیق . (از برهان قاطع چ معین ج 2 حاشیه ٔ ص 552).
ژزفلغتنامه دهخداژزف . [ ژُ زِ ] (اِخ ) نام جاثلیقی بعهد خسرواول ، انوشیروان . (ایران در زمان ساسانیان ص 299).
صبریشوعلغتنامه دهخداصبریشوع . [ ص َ ی َ ] (اِخ ) نام جاثلیقی است که نعمان بن المنذر را بدین مسیحیت درآورد. (تاریخ اسلام فیاض ص 29).
طیماثیوسلغتنامه دهخداطیماثیوس . (اِخ ) جاثلیقی از ملت نصاری در عصر هارون الرشید خلیفه ٔ عباسی . (تاریخ الحکماء قفطی چ لیبسیک ص 383). و این نام درعیون الانباء ج 1 ص 174 طیمانیوس الجا
پولوس پرسالغتنامه دهخداپولوس پرسا. [ پ ِ ] (اِخ ) مردی عیسوی بعهد انوشیروان . وی ظاهراً بزمان جاثلیقی یوسف جانشین ماربها، مطران نصیبین بوده ومختصری از منطق ارسطو را برای شاه بسریانی ت