جابهجایی تصویرimage displacementواژههای مصوب فرهنگستانتغییر موقعیت نقاط تصویر به دلیل کجی عکس یا پستیوبلندی زمین
جابهجایی دوقلوییtwinning displacementواژههای مصوب فرهنگستانجابهجایی ناشی از لغزش دوقلویی در یک بلور
جابهجایی الکتریکیelectric displacementواژههای مصوب فرهنگستانحاصلضرب گذردهی و شدت میدان الکتریکی متـ . القای الکتریکی electric induction
جابهجایی ایزوتوپیisotope shiftواژههای مصوب فرهنگستانجابهجایی یا شکافتگی خطهای طیف که وجود ایزوتوپهای مختلف را در یک عنصر نشان میدهد
جابهجایی بسامدfrequency shiftواژههای مصوب فرهنگستانتغییر بسامد فرستنده یا نوسانگر رادیویی متـ . جابهجایی بسامد رادیویی radio frequency shift
اَبیراهی سالانهannual aberrationواژههای مصوب فرهنگستانجابهجایی مختصر موضع یک ستاره در تصویر در طول سال، براثر حرکت زمین به دور خورشید
وضوح تعقیبیfollow focusواژههای مصوب فرهنگستانتغییر پیوستۀ وضوح تصویر به دلیل جابهجایی موضوع و/ یا دوربین
دوربین اَبرcloud cameraواژههای مصوب فرهنگستاندوربینی با طراحی ویژه که در تهیۀ تصویر از اَبر برای تعیین محل و نحوۀ جابهجایی اَبر و درصد پوشش آسمان از آن استفاده میشود
موبایل و تلفنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ، تلفن همراه، موبایل، آنتن دادن، سرویس پیام کوتاه، اساماس، سیمکارت، هندزفری، ویبره، ویبراتور، مسیر، مشترک موردنظر تلفن، بیسیم، تلفنمنشی،