ثیادورسلغتنامه دهخداثیادورس . (اِخ ) طبیب نصرانی که در ایران میزیست و به حذاقت در طب معروف بود و شاپور ذوالاکتاف یا بقولی بهرام گور برای او بیعه ای در شهر وی بنا کرد. این روایت معر
ثیادورسلغتنامه دهخداثیادورس . (اِخ ) انطاکی . دکترلکلرک در تاریخ طب عرب بنقل از ابن العبری آورده است ثیادورس نصرانی یعقوبی بود که در انطاکیه سریانی و لاتینی آموخت و به تحصیل علوم ک
ثیادورسلغتنامه دهخداثیادورس . (اِخ ) یکی از ناقلین نصاری به عربی . او راست : ترجمه ٔ انالوطیقای اولی از ارسطو و گویندآنرا به حنین عرضه داشت و حنین آنرا اصلاح کرد. (ابن الندیم ). نا
ثیادوسلغتنامه دهخداثیادوس . (اِخ ) ظاهراً اصل کلمه ٔ نیاطوس نام پسر موریق (موریس ). ملک روم که به خسرو دوم (پرویز) در دفع بهرام چوبین مدد کرد. (مجمل التواریخ و القصص ص 78 و حاشیه
ثیودورسلغتنامه دهخداثیودورس . [ رُ ] (اِخ ) یکی از ریاضیون و مهندسین یونانی بعد از بطلمیوس . او در اسکندریه مقیم بود. او راست : کتاب ُالاُکر، در سه مقاله . کتاب المساکن ، یک مقاله
تیادورسلغتنامه دهخداتیادورس .(اِخ ) طبیب نصرانی و معاصر شاپور ذوالاکتاف که شاپورو بقولی بهرام گور برای او در شهر او کلیساها ساخت و از کتب او که به عربی نقل شد یکی کنّاش تیادورس است
ثیادریطوسلغتنامه دهخداثیادریطوس . (اِخ ) نام ملکی ازملوک یونان که برای او معجونی ساختند و آن را بنام او موسوم کردند. گویند اول کس که آن را ساخت اندروماخس ثانی و به قولی ابقراط بود. و
تدرس السنقللغتنامه دهخداتدرس السنقل . [ ] (اِخ ) از مترجمین کتب حکمت و طب از زبان یونانی بعربی درزمان خلفای عباسی . ذبیح اﷲ صفا آرد: ضبط اسم تدرس (تذرس ) السنقل بدرستی بر من معلوم نیست
ارسطولغتنامه دهخداارسطو. [ اَ رِ ] (اِخ ) (در یونانی : اریست تلس ) حکیم مشهور یونانی ملقب بمعلم اول و پیشوای مشائین . نام این فیلسوف در فارسی و عربی بصور ذیل آمده است : ارسطو، آر
ثیادوسلغتنامه دهخداثیادوس . (اِخ ) ظاهراً اصل کلمه ٔ نیاطوس نام پسر موریق (موریس ). ملک روم که به خسرو دوم (پرویز) در دفع بهرام چوبین مدد کرد. (مجمل التواریخ و القصص ص 78 و حاشیه
ثیودورسلغتنامه دهخداثیودورس . [ رُ ] (اِخ ) یکی از ریاضیون و مهندسین یونانی بعد از بطلمیوس . او در اسکندریه مقیم بود. او راست : کتاب ُالاُکر، در سه مقاله . کتاب المساکن ، یک مقاله