ثوابلغتنامه دهخداثواب . [ ] (اِخ ) مردی صاحب تدبیر و شجاعت وزیر حضرت داود قاتل شلوم بن داود که به دست سلیمان بقتل رسید. (حبیب السیر چ طهران ج 1 ص 43).
ثوابلغتنامه دهخداثواب . [ ث َ وْ وا ] (اِخ ) نام مردی که او را به اطاعت مثل زنند: اطوع من ثواب . گویند او بسفری یا جنگی رفت و مفقودالخبر گردید و زن وی نذر کرد که اگر بازآیدمهار
ثوابلغتنامه دهخداثواب . [ ث َوْ وا ] (اِخ ) ابن حزابة. نام او در کتب آمده است . (منتهی الارب ). و همچنین نام پسرش قتیبة. (تاج العروس ).
سوابلغتنامه دهخداسواب . [ س َ ] (اِ) بالا شدن و چکیدن آب را گویند از چیزی همچو از کیسه ٔ ماست و امثال آن . (برهان ) (آنندراج ). پالایش و چکیدگی آب از چیزی مانند کیسه ٔ ماست . (ن
صوابلغتنامه دهخداصواب . [ ص َ ] (اِخ ) امیر ظهیرالدین ابراهیم . چندی پس از شمس الدین صائن و سیدغیاث الدین علی وزارت امیر شیخ را داشت ، لیکن مخالفان او که راه مداخل خود را مسدود
صوابلغتنامه دهخداصواب . [ ص َ ] (ع ص )راست . درست . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل ) (غیاث اللغات ) (منتهی الارب ). مصلحت . ضد خطا : نبایدت کردن برفتن شتاب که رفتن بزودی نباش
ثوابتلغتنامه دهخداثوابت . [ ث َ ب ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ثابتة . تمام ستارگان جز هفت ستاره ٔ سیاره . ستارگان آرمیده . ستارگان یابانی . ستارگان بیابانی . نجوم ثابته ، خلاف سیارات و از
ثوابتلغتنامه دهخداثوابت . [ ث َ ب ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ثابتة . تمام ستارگان جز هفت ستاره ٔ سیاره . ستارگان آرمیده . ستارگان یابانی . ستارگان بیابانی . نجوم ثابته ، خلاف سیارات و از