ثهلانلغتنامه دهخداثهلان . [ ث َ ] (اِخ ) کوهی است عظیم بنی نمیر را در ناحیه ٔ شریف . (تاج العروس ). کوهی است در عالیه . (میدانی ). و گویند در بلاد بنی نمیر است . (مراصد الاطلاع )
ثهلانفرهنگ نام‌ها(تلفظ: sahlān) (عربی) کوهی است در سرزمین بنی نمیر (نجد عربستان) و آن مثل وقار ، رزانت ، حلم و گرانی و سنگینی است .
ثافرورسلغتنامه دهخداثافرورس . [ ] (اِخ ) یکی از شاگردان افلاطون طبیب یونانی و استاد وی او رابه علاج جراحات میداشت .
ثهلانلغتنامه دهخداثهلان . [ ث َ ] (اِخ ) کوهی است عظیم بنی نمیر را در ناحیه ٔ شریف . (تاج العروس ). کوهی است در عالیه . (میدانی ). و گویند در بلاد بنی نمیر است . (مراصد الاطلاع )
ثنیةالمذابیحلغتنامه دهخداثنیةالمذابیح . [ ث َ نی ی َ تُل ْ م َ ] (اِخ ) جبل ثهلان است . (مراصد الاطلاع ).
ذوشطبلغتنامه دهخداذوشطب . [ ش َ طَ ] (اِخ ) قال ابوزیاد: شطب هو جانب ثهلان ، الذی یلی مهب الشمال یقال له ذوشطب . قال لبید:بذی شطب احداجهم اذ تحملواوحث الحداة الناجیات الذواملا.(ا
دارةالقلتینلغتنامه دهخدادارةالقلتین . [ رَ تُل ْ ق َ ت َ ] (اِخ ) موضعی است از دیار نمیر آنسوی ثهلان . (معجم البلدان ).
