ثميندیکشنری عربی به فارسیفوق العاده گرانبها , غيرقابل تخمين , پر بها , گرانبها , نفيس , پر ارزش , تصنعي گرامي , قيمتي , بسيار , فوق العاده
ثمنلغتنامه دهخداثمن . [ ث ُ ] (ع اِ) هشت یک . || سه تسو. || هشتم حصه . (لغت نامه ٔ مقامات حریری ): ثمن الدایره ؛ هشت یک دایره . ج ، اثمان .
تمگینلغتنامه دهخداتمگین . [ ت َ ] (ص مرکب ) مبتلا به علت تم . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). از تم (بیماری چشم )+گین (پساوند)، چشم با غشاوه : دانست که سینه ٔ غمگینم و با دیده ٔ تمگینم . (خواجه عبداﷲ انصاری ). رجوع به تم شود.
تمنلغتنامه دهخداتمن . [ ت َ م َ ] (اِ) میغ را گویند و آن بخاری باشد تاریک ملاصق بر روی زمین و به عربی ضباب خوانند. (برهان ) (از آنندراج ). میغ و ضباب . (ناظم الاطباء).
تمنلغتنامه دهخداتمن . [ ت ُ م َ ] (ترکی - مغولی ، اِ)ده هزار... (غیاث اللغات ). مأخوذ از ترکی ده هزار ومبلغ ده قران . (ناظم الاطباء). رجوع به تومان شود.
ثمینفرهنگ فارسی عمیدگرانبها؛ پربها؛ پرقیمت؛ قیمتی: ◻︎ چرب و شیرین و شرابات ثمین / دادش و بس جامهٴ ابریشمین (مولوی: ۷۱۰).
ثمینلغتنامه دهخداثمین . [ ث َ ] (ع ص ) گران . گران بها. پرقیمت . بیش بها.پربها. بهاور. بهائی . قیمتی . گران قیمت : تا هر دو تهنیت را در پیش او بریم صافی تر و شریف تر از لؤلؤ ثمین . فرخی .آنکو نکو خواهد ترا گر سنگ بر گیرد ز ره <br
حجر ثميندیکشنری عربی به فارسیياقوت کبود , بزادي , سيليکات بريليوم و الومينيوم , رنگ ابي متمايل به سبز