ثمالةلغتنامه دهخداثمالة. [ ث ُ ل َ ] (اِخ ) لقب عوف بن اسلم که پدر بطنی است و او را ثمالة لقب دادند چون قوم خود را اطعام کرد و شیر با سر شیر آن نوشانید.
ثمالةلغتنامه دهخداثمالة. [ ث ُ ل َ ] (ع اِ) بقیه ٔ آب و طعام در شکم . || باقی آب در تک حوض و خنور. || کف شیر. سر شیر. || لیف سرسبوی . ج ، ثُمال .
طمولةلغتنامه دهخداطمولة. [ طُ ل َ ] (ع اِمص ) پلیدزبانی . || بیباکی . (منتهی الارب ). اسم است مصدر را.
تیموله اونلغتنامه دهخداتیموله اون . [ م ُ ل ِ اُ ] (اِخ ) از سران دولت یونان قدیم (410-336 ق .م .) و آزادکننده ٔ سیراکوس است . وی به قانون و آزادی بحدی عشق می ورزید که برادرش را محکوم به مرگ کرد. (از لاروس ). رجوع به قاموس الاعلام
تمولیلغتنامه دهخداتمولی .[ ت َ م َ ] (ع مص ) به مهتران مانستن . یقال : هو یتمولی ؛ ای یتشبه بالسادة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
ثمالیلغتنامه دهخداثمالی . [ ث ُ ] (ص نسبی ) منسوب است به ثماله ٔ ازدی . (انساب سمعانی ). رجوع به ابوحمزه شود.
عوفلغتنامه دهخداعوف . [ ع َ ] (اِخ )ابن اسلم بن احجن بن کعب ، از ازد ثُمالة. پدر بطنی بود. رجوع به ثمالة و الاعلام زرکلی ج 5 و اللباب شود.
ثمالیلغتنامه دهخداثمالی . [ ث ُ ] (ص نسبی ) منسوب است به ثماله ٔ ازدی . (انساب سمعانی ). رجوع به ابوحمزه شود.