ثواشهواژهنامه آزاد(پارسی کهن) جا و مکان، فضا، از ریشۀ اوستایی. به همین معنا، همتای توَشتری در متون ودایی. مشتق از ثوارتَهی هند و ایرانی به معنای « تْوَر/ ثْوَر » به معنی جا و فضا
طرازلغتنامه دهخداطراز. [ طِ ] (نف مرخم ) طرازنده . نظم و ترتیب و آرایش دهنده : هیچ شه را چنین وزیر نبودمملکتدار و کار ملک طراز. فرخی .بیشتر درترکیب های به کار رود: عنوان طراز، خ
قنبرلغتنامه دهخداقنبر.[ قَم ْ ب َ ] (اِخ ) نام ابوالشعثاء مولی بن معمر است و نام قنبر را علی علیه السلام به وی داد : امیر عاصم و عمار یاسر و مقدادصهیب و زهره و زید و قتاده و قنب
غیبیلغتنامه دهخداغیبی . [ غ َ / غ ِ ] (ص نسبی ) منسوب به غیب . ناپدید و نهفته و پنهان و مخفی و غیرمرئی . (ناظم الاطباء). منسوب به عالم غیب . الهی . ربانی . آسمانی . فلکی . (ناظم
روشن ضمیرلغتنامه دهخداروشن ضمیر. [ رَ ش َ ض َ ] (ص مرکب ) روشندل . (آنندراج ). روشن روان . (ناظم الاطباء). آنکه دارای دل و روانی روشن است . روشن روان . روشن فکر. (یادداشت مؤلف ) : م
شاکرلغتنامه دهخداشاکر. [ ک ِ ] (ع ص ) سپاس دارنده . سپاسگزار. شکرکننده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (برهان قاطع) (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء). سپاسدار. (دهار). مقابل کفور.