ثغثغةلغتنامه دهخداثغثغة. [ ث َ ث َ غ َ ] (ع مص ) ثغثغه در کلام ؛ سخن از میان دندانها گفتن . || در سخن تخلیط کردن . سخن نامنتظم گفتن . تشویش و اضطراب در سخن . || دندان جنبانیدن سخ
سغسغةلغتنامه دهخداسغسغة. [ س َ س َ غ َ ] (ع مص ) جنباندن چیزی را در جای آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || پنهان کردن چیزی . (از اقرب الموارد). پنهان کردن چیزی در خاک . (آنندراج