سرسلغتنامه دهخداسرس . [ س َ رَ ] (ع مص ) نامرد شدن . || جماع نکردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || فرزندی نشدن کسی را. (آنندراج ). باردار نکردن گشن . (منتهی الار
سرسلغتنامه دهخداسرس . [ س َ رِ ] (ع ص ) کسی که مردی نداشته باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || کسی که جماع نکند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || کسی که اورا فرزندی
سرسلغتنامه دهخداسرس . [ س ِ رِ ](اِخ ) خواهر ژوپیتر و در یونان قدیم ربةالنوع زراعت معروف بود. (از تاریخ تمدن قدیم ایران ). و رجوع به ایران باستان ج 1 ص 856، 859، 867 و ج 2 ص 12
ثریلغتنامه دهخداثری . [ ث َری ی ] (ع ص ، اِ) توانگری . || مال بسیار. || غنی . توانگر: رجل ثری ؛ مرد بسیارمال .
ثریلغتنامه دهخداثری . [ ث َری ی ] (ع ص ، اِ) توانگری . || مال بسیار. || غنی . توانگر: رجل ثری ؛ مرد بسیارمال .