ثرثرةدیکشنری عربی به فارسیجوش , قل قل , سالک , جوش صورت , صداي قل قل (درحرف زدن) , اشکال , بي نظمي , درهم وبرهم سخن گفتن , مغشوش کردن , تندتند حرف زدن , تند وناشمرده سخن گفتن , پچ پچ کرد
ثرثرهلغتنامه دهخداثرثره . [ ث َ ث َ رَ ] (ع مص ) بسیار گفتن . بیهوده بتکرار حرف زدن . || پراکندن . پریشان کردن . || بسیار خوردن . || آمیختن طعام .