ثاءلغتنامه دهخداثاء. (ع اِ) نام حرف «ث ». || کثیر از هر چیزی . || آنکه زندگانی کند از هر چیز. و تصغیر آن ثُییَّه است .
نوترینوی تاؤtau neutrinoواژههای مصوب فرهنگستانذرهای که به همراه تاؤ، نسل سوم لپتونها را تشکیل میدهد و در طبیعت فقط بهصورت چپگرد وجود دارد
تاپ تاپلغتنامه دهخداتاپ تاپ . (اِ صوت مرکب ) نام آواز زدن کف دست بر متکا یا بر بالشت یا بر پشت کسی و مانند آن .
تای تایلغتنامه دهخداتای تای . (اِ مرکب ) نخ نخ ، رشته رشته : او مست بود و دست به ریشم دراز کردبرکند تای تای و پراکند تارتار. سوزنی .رجوع به تای شود.
تاپتاپthumpواژههای مصوب فرهنگستانارتعاشی تناوبی یا صدایی محسوس که تایر آن را تولید میکند و احساس کوبشی هماهنگ با چرخش تایر ایجاد میکند
قورسانلغتنامه دهخداقورسان . (معرب ، اِ) عود بلسان . (آنندراج ). و بجای سین ثاء مثلثه هم بنظر آمده . رجوع به قورسا شود.
عثاءلغتنامه دهخداعثاء. [ ع َث ْ ثا ] (ع اِ) مار. (اقرب الموارد). در منتهی الارب به تخفیف ثاء ضبط شده است .
دلثاءلغتنامه دهخدادلثاء. [ دَ ] (ع ص ) ناقه ای که از ضعف گردن خود را دراز کند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
خبثاءلغتنامه دهخداخبثاء. [ خ ُ ب َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ خبیث . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (از قاموس ) (از تاج العروس ) (از متن اللغة) (از معجم الوسیط) (از البستان ) (از لسان العرب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
خرثاءلغتنامه دهخداخرثاء. [ خ َ ] (ع ص ، اِ) زن برآمده تهیگاه سست گوشت . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
خوثاءلغتنامه دهخداخوثاء. [ خ َ ] (ع ص ، اِ) زن خردسال نازک اندام . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).