ثالغتنامه دهخداثا. (پسوند) این صورت در بعض اسماء امکنه چون مزید مؤخری آمده است و ظاهراً در یکی از زبانهای مجاور ایران معنی ناحیت یا زمین یا قریه یا شهر میداده است . مانند اکش
سالغتنامه دهخداسا. (اِ) ساج ، درخت است در اشتقاق عبرانی نام موسی . (حاشیه ٔ المعرب جوالیقی چ احمد محمد شاکر ص 302 س 12 از لسان ).
دثاثلغتنامه دهخدادثاث . [ دَث ْ ثا ] (ع ص ) شکارکننده ٔ مرغان به فلاخن . (منتهی الارب ). واحد آن داث ّ است . (از اقرب الموارد).
نثاثلغتنامه دهخدانثاث . [ ن ُث ْ ثا ] (ع ص ، اِ) غیبت کنندگان . (ازاقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ِ ناث ّ. (از اقرب الموارد). رجوع به ناث ّ شود.
هثاثلغتنامه دهخداهثاث . [ هََ ث ْ ثا ] (ع ص ) دروغگوی . (منتهی الارب ). بسیار دروغگوی . (ناظم الاطباء). کذاب . (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد). هثهاث .