ثئوفیللغتنامه دهخداثئوفیل . [ ث ِ ] (اِخ ) ثؤفیل . اسقف انطاکیه ، یکی از آباء کنیسه . مولد او در اوائل مائه ٔ دوم میلادی و وفات او بسال 190 م . است .
ثئوفیللغتنامه دهخداثئوفیل . [ ث ِ ] (اِخ ) یا ثوفیل . امپراطور بیزنطیا (842 - 829 م .) او در برابر حمله ٔ خلفای عباسی به آن سرزمین مدتی مقاومت کرد لیکن آخر کار عموریه را از دست بد
ثوفیللغتنامه دهخداثوفیل . [ ث َ ءُ ] (اِخ ) یا بقول ابن الندیم تیوفیلی بن ثوما نصرانی رهاوی . ابن منجم . او در بغداد رئیس منجمین مهدی خلیفه بود و علم احکام نیک دانستی و گویند او
تئوفیللغتنامه دهخداتئوفیل . [ ت ِ ءُ ] (اِخ ) امپراتور بیزانس . رجوع به ثئوفیل در همین لغت نامه شود.
تئوفیللغتنامه دهخداتئوفیل . [ ت ِ ءُ ] (اِخ ) امپراتور بیزانس . رجوع به ثئوفیل در همین لغت نامه شود.
توفیللغتنامه دهخداتوفیل . (اِخ ) به ضبط مرحوم دهخدا: تئوفیل . امپراتور روم شرقی (829-842 م .) است . وی در اجرای عدالت سختگیر و بی رحم و در فنون نظامی سرداری بلندپایه بود. او در ت
خسرو پرویزلغتنامه دهخداخسرو پرویز. [ خ ُ رَ / رُو پ َرْ ] (اِخ ) وی یکی از پادشاهان ساسانی است که از طریق «وستهم » و «وندوی » دو نفر از بزرگان ایران پس از خلع هرمز بپادشاهی رسید. خسرو
ثوفیللغتنامه دهخداثوفیل . [ ث َ ءُ ] (اِخ ) یا بقول ابن الندیم تیوفیلی بن ثوما نصرانی رهاوی . ابن منجم . او در بغداد رئیس منجمین مهدی خلیفه بود و علم احکام نیک دانستی و گویند او