تی کالواژهنامه آزادکسی که چشمان سبز رنگ دارد. در گویش بختیاری ، به چشمانی با رنگ روشن و یا حالتِ خُمار تیِ کال گفته میشود
تیلغتنامه دهخداتی . (اِ) توغ . داغداغان . (یادداشت بخطمرحوم دهخدا). رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 270 شود.
تیلغتنامه دهخداتی . (اِ) نام دیگر حرف تا. (المعجم از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). ت . تا. تاء. (یادداشت ایضاً).
تیلغتنامه دهخداتی . (ص ) مخفف تهی است که خالی باشد. (برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از فرهنگ رشیدی )(از غیاث اللغات ) (از فرهنگ جهانگیری ) : آن یکی مردیست قوتش جمله درد
اختیاراتلغتنامه دهخدااختیارات . [اِ ] (ع اِ) (علم ...) مؤلف کشف الظنون آرد: فهو علم باحث عن احکام کل وقت و زمان من الخیر والشر و اوقات یجب الاحتراز فیها عن ابتداءالامور و اوقات یست
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن حسین بن یحیی بن سعید ملقب به بدیعالزمان همدانی و مکنی به ابوالفضل . یاقوت در معجم الادباء(چ مارگلیوث ج 1 ص 94 ببعد) آرد: ابوشجاع شیر
اجتهادلغتنامه دهخدااجتهاد. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) تجاهد. جهد کردن . (زوزنی ). کوشیدن . بکوشیدن . (تاج المصادر). || کوشش . جدّ. جهد. سعی . کدّ: این اجتهاد بجای آوردم . (کلیله و دمنه ).
کادیکیهلغتنامه دهخداکادیکیه . [ کی ی َ ] (اِخ ) از جمله شهرهای «بی تی نیه » که در تاریخ ایران مکرر از آن ذکری شده ، «کالسدون » است که به سال 675 ق . م . بنا گردیده و اکنون آن را کا
گرمی سنجلغتنامه دهخداگرمی سنج . [ گ َ س َ ] (اِ مرکب ) آلتی است که برای تعیین مقدار حرارت یک جسم بکار میرود. واحد مقدار حرارت کالری است . رجوع به گرماسنج شود.