تیلغتنامه دهخداتی . (اِ) توغ . داغداغان . (یادداشت بخطمرحوم دهخدا). رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 270 شود.
تیلغتنامه دهخداتی . (اِ) نام دیگر حرف تا. (المعجم از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). ت . تا. تاء. (یادداشت ایضاً).
تیلغتنامه دهخداتی . (ص ) مخفف تهی است که خالی باشد. (برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از فرهنگ رشیدی )(از غیاث اللغات ) (از فرهنگ جهانگیری ) : آن یکی مردیست قوتش جمله درد
نافرلغتنامه دهخدانافر. [ ف ِ ] (ع ص ) رمنده . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مذکر و مؤنث در وی یکسان است . (منتهی الارب ). که فرار می کند و می رمد و د
ارد اوللغتنامه دهخداارد اول . [ اُ رُ دِ اَوْ وَ ] (اِخ ) پادشاه اشکانی . این شاه پس از برادربتخت سلطنت تمام ایران نشست . در باب سنه ٔ جلوس او اختلاف است بعضی 56 و برخی 55 ق . م .
تیلغتنامه دهخداتی . (ص ) مخفف تهی است که خالی باشد. (برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از فرهنگ رشیدی )(از غیاث اللغات ) (از فرهنگ جهانگیری ) : آن یکی مردیست قوتش جمله درد
تحتیةلغتنامه دهخداتحتیة. [ ت َ تی ی َ ] (ع ص نسبی ) تأنیث تحتی . || هر حرفی که در زیر آن نقطه باشد چون یاء (حرف آخر حروف تهجی ). تحتانی . رجوع به تحتی و تحتانی شود.
مهمیزفرهنگ انتشارات معین(مِ) (اِ.) آلتی فلزی که بر پاشنة چکمه می بندند و هنگام سواری بر تهیگاه اسب می زنند.