تیگران ثرتالغتنامه دهخداتیگران ثرتا. [ ن ُ ث ِ ] (اِخ ) از شهرهای ارمنستان باستان که پس از خراب شدن شهر آرتاکساتا، پایتخت آن کشور گردید. رجوع به ایران باستان ج 3 ص 2442 و 2443 شود.
تیگرانلغتنامه دهخداتیگران . (اِخ ) ملقب به کبیر پادشاه ارمنستان (86-89 ق .م .) و داماد مهرداد ششم ملقب به اصیل بود. وی پادشاه پونت را بر ضد رومیان یاری کرد. (از لاروس ). رجوع به ا
تیگرانلغتنامه دهخداتیگران . (اِخ ) نوه ٔ آرخه لائوس و پادشاه دست نشانده ٔ دولت روم در ارمنستان . به دوران سلطنت بلاش اول و امپراتوری نرون . ولی چون بلاش از این امر ناراضی بود، پس
تیرانلغتنامه دهخداتیران . (اِخ ) دهی از دهستان بربرود است که در بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع است و 343 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
ارمنستانلغتنامه دهخداارمنستان . [ اَ م َ ن ِ ] (اِخ ) ارمن . ارمنیه . ارمینیه . (دمشقی ). ناحیه ای در آسیای غربی که از جانب شمال به گرجستان و از مشرق به بحر خزر و از جنوب به درّه ٔ
پنتلغتنامه دهخداپنت . [ پ ُ ] (اِخ ) نام ولایت شمالی آسیای صغیر بر کنار پونتوکسن دریای سیاه (بحر اسود) و آن را به لاطینی پنتوس (بنطس عربی ) می گفتند. دولتی در آن سرزمین در عهد
جریده نگاریلغتنامه دهخداجریده نگاری . [ ج َ دَ / دِ ن ِ ] (حامص مرکب ) نوشتن روزنامه یا مجله یا نشریه های مرتب روزانه یا هفتگی یا ماهانه که مندرجات آنها گاه سیاسی و خبری و اجتماعی است
بانلغتنامه دهخدابان . (اِ) رئیس . || (پساوند) دارنده . دارا. (یادداشت مؤلف ). خداوند، و استعمال آن مرکب است . (شرفنامه ٔ منیری ). صاحب . (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). صاحب .
تیگرانلغتنامه دهخداتیگران . (اِخ ) ملقب به کبیر پادشاه ارمنستان (86-89 ق .م .) و داماد مهرداد ششم ملقب به اصیل بود. وی پادشاه پونت را بر ضد رومیان یاری کرد. (از لاروس ). رجوع به ا