2060 مدخل
۱رشه ۲تکه – قسمتی از چیزی
لقمه،مقدار، قطعه، زن خوشگل
قطعات شکسته کوزه
(کِّ) (عا.) 1 - تکه . 2 - هر چیز درخور و مناسب .
تکه، قطعه.
سرقیچی – تکه – قطعه – قطعات بلا استفاده از پارچه های مختلف ...
کسی که با خوراک و یا پول دیگران زندگی کند – طفیلی
تکه تکه – پاره پاره
برای کسی همسر پیدا کردن
تیکه هاشو از هم جدا کن
تیکه تیکه نشده ، کاملاً خورد نشده
تیکه ابری که حالت گرما و شرجی به زمین می دهد
تیکه آمدن، مزه پراندن، تکه آمدن، متلک گفتن
دو تیکه شده برای چیزهای نرم