تیچسه.تیچیدنواژهنامه آزادپراکنده شدن تعدای شی که قبلا به علت داشتن یک خاصیت مشابه در کنار هم جمع بوده اند..از لغات پارسی قدیم که در زبان لری به جای مانده است.
روش چندضلعیهای تیسنThiessen polygons method,Thiessen polygons,Voronoi tessellation,Voronoi decomposition,Voronoi partition,Direchlet-Zerleguny,Delauney triangulationواژههای مصوب فرهنگستانروشی برای توصیف الگوهای استقرار برپایة قرارگیری استقرارگاهها در موقعیتهای خاص پیرامون محوطهها یا عارضههای دیگر
تاسن لادمی لونلغتنامه دهخداتاسن لادمی لون . [ س َ دُ ] (اِخ ) موضعی است از ایالت «رون » در ناحیه ٔ لیون ، دارای 6512 تن سکنه میباشد.
تاسندگیلغتنامه دهخداتاسندگی . [ س َ دَ / دِ ] (حامص ) صفت تاسنده . رجوع به تاس وتاسا و تاسه و تاسیدن و تاسانیدن و تاسائیدن شود.
تاسندهلغتنامه دهخداتاسنده . [ س َ دَ / دِ ] (نف ) آن که بتاسد. رجوع به تاس وتاسیدن و تاسانیدن و تاسائیدن و تاسه و تاسا شود.
تاسندهلغتنامه دهخداتاسنده . [ س َ دِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان دهشال بخش آستانه ٔ شهرستان لاهیجان ، در 16هزارگزی خاور آستانه و 4هزارگزی دهشال واقع است . بصورت جلگه ،معتدل و مرطو