تیهلغتنامه دهخداتیه . (ع مص ) تاه َ تیهاً؛ لاف زدن و تکبر نمودن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (از ناظم الاطباء) . تکبر کردن . (آنندراج )
تیهلغتنامه دهخداتیه . [ ت َی ْه ْ ] (ع مص ) گم کردن انسان راه را در بیابان . (ناظم الاطباء). || بلند و مرتفع گردیدن قصر. || لاف زدن و تکبر نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)
تیهلغتنامه دهخداتیه . [ ت َی ْه ْ / تیه ْ ] (اِخ ) بیابانی که موسی (ع ) با دوازده سبط بنی اسرائیل که هر سبط پنجاه هزار نفر بودند، در آن بیابان مدت چهل سال سرگردان بود. (غیاث ال
تیهلغتنامه دهخداتیه . [ ت َی ْه ْ / تیه ْ ] (ع ص ، اِ) زمینی که در آن مردم گم شوند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بیابانی که رونده در آن هلاک شود. (آنندراج )
تیهلغتنامه دهخداتیه . [ ت َی ْه ْ / تیه ْ ] (ع مص ) گمراه گردیدن ورفتن به هر جای سرگردان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). حیران شدن . (تاج المصا
تیحلغتنامه دهخداتیح . [ ت َ ] (ع مص ) تقدیر کردن . (تاج المصادر بیهقی ). مهیا و مقدر شدن چیزی برای کسی : تاح له ُالشی ٔ تیحاً. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
طیحلغتنامه دهخداطیح . [ طَ ] (ع اِ) چوب که در بن فدان باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (مص ) بیوفتیدن . || هلاک شدن . || سرگشته شدن در زمین . (تاج المصادر بیهقی ). و زعم الخ
تیهاءلغتنامه دهخداتیهاء. [ ت َ ] (ع ص ، اِ) ارض تیهاء؛ زمینی که در آن مردم گم شوند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بیابان که مردم در آن حیران و سرگردان شوند و ر
تیهانلغتنامه دهخداتیهان . [ ت َ ی َ ] (ع مص ) گمراه گردیدن و رفتن به هر جای سرگردان . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). حیران شدن . (تاج المصادر بیهقی ). تَیه . تِیه . (ناظم الاط
تیهورلغتنامه دهخداتیهور. [ ت َ ] (ع ص ، اِ) (از «ت هَ ر») زمین رست و هموار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زمین پست و هموار . || بیابان دشوار. (منتهی الارب ). || مابین
تیهانلغتنامه دهخداتیهان . [ ت َ ] (ع ص ) گمراه و سرگردان . نعت است از تَیهَان وتَیه . (منتهی الارب ). گمراه و سرگردان . (آنندراج ).