تیمورلغتنامه دهخداتیمور. [ ت َ / ت ِ ] (اِخ ) امیر. نخستین پادشاه گورکانی و مؤسس سلطنت این سلسله که از 771 تا 807 هَ . ق . در بیشتر ممالک آسیا با کمال قدرت و عظمت پادشاهی کرد. (
تیمورلغتنامه دهخداتیمور. [ ت ِ ] (اِ) این لفظ ترکی است به معنی فولاد و چون در ترکی قاعده ای است که بعد از حرف مضموم «واو»، بعد مفتوح «الف »، و بعد مکسور «یا» مینویسند مگر آن «واو
تیمورلغتنامه دهخداتیمور. [ م ُ ] (اِخ ) جزیره ای از مجمعالجزایر سُند (جزایر مالزی ) که در مشرق جزیره ٔ فلورِس واقع است که میان کشورهای اندونزی و پرتقال تقسیم شده است . قسمت متعلق
تیمورلغتنامه دهخداتیمور. (اِ) تیمورِه . سنگی که در شکم بعضی حیوانات تولید می گردد و آن را مانند فادزهر استعمال می کنند. (ناظم الاطباء).
تیمور ملکلغتنامه دهخداتیمور ملک . [ ت َ/ ت ِ م َ ل ِ ] (اِخ ). توقتمش خان ، بیست و دومین پادشاه دشت قپچاق از اولاد جوجی خان بن چنگیز است وی امیر تیمور گورکان را یاری داد و بدست وی به
تیمورآبادلغتنامه دهخداتیمورآباد. [ ت ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیات است که در بخش نوبران شهرستان ساوه واقع است و 203 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
تیمورآبادلغتنامه دهخداتیمورآباد. [ ت َ ] (اِخ ) دهی از بخش شیب آب شهرستان زابل است که 600 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
تیمور ملکلغتنامه دهخداتیمور ملک . [ ت َ/ ت ِ م َ ل ِ ] (اِخ ). توقتمش خان ، بیست و دومین پادشاه دشت قپچاق از اولاد جوجی خان بن چنگیز است وی امیر تیمور گورکان را یاری داد و بدست وی به