تیمار فرادماییUHT treatment, ultra-high temperature treatmentواژههای مصوب فرهنگستانحرارتدهی مستقیم یا غیرمستقیم مادۀ غذایی پیش از بستهبندی برای کشتن همۀ ریزاندامگانهای فاسدکنندۀ آن
تیمارلغتنامه دهخداتیمار. (اِ) غم باشد و تیمار داشتن ، غم خوردن بود. (فرهنگ جهانگیری ). غم . (فرهنگ رشیدی ) (شرفنامه ٔ منیری ) (آنندراج ). رنج و اندوه . (ناظم الاطباء) : از او بی
تیمارفرهنگ مترادف و متضاد۱. اندوه، غم ۲. اندوهگساری، غمخواری ۳. حضانت، سرپرستی ۴. پرستاری، توجه ۵. اندیشه، فکر
تیمارواژهنامه آزادوقتی کلمه ی تیمار برای حیوان به کار میرود معنایش غمخواری و دلسوزی نیست . بلکه رسیدگی حتی نوازش حیوان را معنی میدهد.
خامۀ فرادماUHT creamواژههای مصوب فرهنگستانخامهای که برای افزایش زمان ماندگاری آن تیمار فرادمایی بر روی آن انجام شده باشد متـ . خامۀ ماندگار long-life cream
شیر فرادماUHT milkواژههای مصوب فرهنگستانشیری که برای افزایش زمان ماندگاری آن تیمار فرادمایی بر روی آن انجام شده باشد متـ . شیر ماندگار long-life milk
تیمار بردنلغتنامه دهخداتیمار بردن . [ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) غم خوردن . اندوه بردن : چه باید رفته را اندوه خوردن همان نابوده را تیمار بردن . (ویس و رامین ).مرا که دانش از آغاز خویشتن نبو
تیمار خوردنلغتنامه دهخداتیمار خوردن . [ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) اندوه و غم خوردن . خود را در رنج و غم انداختن از بهر کسی یا چیزی : بیامد بر کردیه پر ز دردفراوان ز بهرام تیمار خورد
تیمار داشتنلغتنامه دهخداتیمار داشتن . [ ت َ ](مص مرکب ) اهتمام . اعتناء. تعاهد. تعهد کردن . پرستاری کردن . مواظبت کردن . مراقبت کردن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). توجه داشتن . (ناظم الا