تیلالغتنامه دهخداتیلا. (اِ) چنبر رسن تابی را گویند. (فرهنگ جهانگیری ) (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء) (فرهنگ رشیدی ). چنبر رسن . (شرفنامه ٔ منیری ).
تیلالغتنامه دهخداتیلا. [ت َ ] (اِ) جعل منقش پرخط و خال . (برهان ) (از ناظم الاطباء). ظاهراً محرف رتیلا. (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
طیلالغتنامه دهخداطیلا. [ طَ ] (ع اِ) عقیدالعنب . رب انگور . خلیل بن احمد فراهیدی گوید طیلا نوعی قطرانست که شراب منصف را بدو ماننده کرده و شراب منصف را نیز طیلا نامیده اند. و احم
تیلارلغتنامه دهخداتیلار.(ع اِ) ابزاری که کتاب را برای بهم پیوستن و دوختن و صحافی کردن بر آن قرار دهند. (از دزی ج 1 ص 156).
تیلارلغتنامه دهخداتیلار.(ع اِ) ابزاری که کتاب را برای بهم پیوستن و دوختن و صحافی کردن بر آن قرار دهند. (از دزی ج 1 ص 156).