تیف گنجلغتنامه دهخداتیف گنج . [ گ َ ] (اِ مرکب ) تیفاگنج . نام نوائی است از موسیقی . (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نوائی است از م
تیفلغتنامه دهخداتیف . (اِ) به زبان گیلان خس وخار و خلاشه را گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). اکنون نیز در دیه های گیلان تیف گویند. (حاشیه ٔ برهان چ
تیفاگنجلغتنامه دهخداتیفاگنج . [ گ َ ] (اِ مرکب ) تیف گنج . (برهان ) (آنندراج ). رجوع به تیف گنج شود.
دیف رخشلغتنامه دهخدادیف رخش . [ رَ ] (اِ مرکب ) دیورخش . تیف رخش . نام نوایی است از موسیقی . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (جهانگیری ) : مطربان ساعت بساعت بر نای زیر و بم گاه
تیفلغتنامه دهخداتیف . (اِ) به زبان گیلان خس وخار و خلاشه را گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). اکنون نیز در دیه های گیلان تیف گویند. (حاشیه ٔ برهان چ