تیسافرنلغتنامه دهخداتیسافرن . [ ف ِ ] (اِخ ) ساتراپ ایرانی که در سال 414 ق .م . بر آسیای صغیر فرمانروائی داشت و در کوناکسا فرماندهی سپاه اردشیر را بعهده گرفت ولی در سال 395 ق .م .
تیرافکنلغتنامه دهخداتیرافکن . [ اَ ک َ ] (نف مرکب ) تیرانداز. که تیر افکند. پرتاب کننده ٔ تیر از کمان و جز آن : عطارد کرده ز اول خط جوزاسوی مریخ تیرافکن تماشا. نظامی .رجوع به تیران
تیسفونلغتنامه دهخداتیسفون . (اِخ ) پهلوی «ته سی فون » . (شهرستانهای ایران ، مارکوارت ص 60). معرب آن طیسفون . (معجم البلدان ). تیسفون پایتخت دولت شاهنشاهی و مقر شاهنشاه ایران در عه
ستاتیرالغتنامه دهخداستاتیرا. [ س َ ] (اِخ ) خواهر تری تخم و تیسافرن . (ایران باستان ج 2 صص 1629 - 1631).
خالسیداسلغتنامه دهخداخالسیداس . [ دِ اُ ] (اِخ ) نام نماینده ٔ اسپارت است که با تیسافرن (والی لیدیه از طرف داریوش ) معاهده بست و مضمون آن معاهده چنانکه توسیدیدمی گوید چنین بوده است
پیسوتنسلغتنامه دهخداپیسوتنس . [ ن ِ ] (اِخ ) نام والی لیدیه بعهد اردشیر اول هخامنشی . وی در زمان داریوش دوم هخامنشی بخیال استقلال افتاد و لیکون نام آتنی را با سپاهیان یونانی بخدمت
ترامنسلغتنامه دهخداترامنس . [ ت ِ م ِ ن ِ ] (اِخ ) یکی از رجال لاسدمونیها است که مأمور تنظیم صلحنامه ای از طرف لاسدمونیها و متحدین آنان با تیسافرن فرمانده داریوش شاه گردید. رجوع
پروکسنلغتنامه دهخداپروکسن . [ پْرُک ْ / پ ِ رُک ْ س ِ ] (اِخ ) نام یکی از رؤسای نظامیان یونانی هوی خواه کوروش کوچک . هنگامی که کورش در سارد حاکم نشین لیدیه بود و خود را برای جنگ