تیرسازلغتنامه دهخداتیرساز. (نف مرکب ) تیرگر. (آنندراج ). کسی که تیر می سازد. (ناظم الاطباء). سازنده ٔ تیر. نابل . نبال : چو کوتاهیی بیند از تیرسازکند در زدن همچو رمحش دراز.ملاطغرا (از آنندراج ).
چترسازلغتنامه دهخداچترساز. [ چ َ] (نف مرکب ) چتردار. چترکش . (آنندراج ) : چترسازی است ابر بر سر توتیغبازی است برق بر در تو. باقرکاشی (از آنندراج ).رجوع به چتردارو چترکش شود. || سازنده ٔ چتر. تهیه کننده و فراهم کننده ٔ چتر. رجوع به چت
ترشاشلغتنامه دهخداترشاش . [ ت َ ] (ع مص ) چکیدن آب و خون و اشک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد).