تیتولغتنامه دهخداتیتو. (اِ) مرغ آبی است . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 418). طیطوی . مرغی آبی است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : پادشا سیمرغ دریا را ببردخانه و بچه بدان تیتو سپرد .رود
طیطولغتنامه دهخداطیطو. (اِ) نوعی از مرغابی باشد، و طیتو نیز گفته اند. (برهان ) (آنندراج ). مرغ آبی . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ) : پادشا سیمرغ دریا را ببردخانه و بچه بدان طیطو
تیتوسلغتنامه دهخداتیتوس . (اِخ ) پسر وسپازین و امپراتور روم از 79 تا 81 م . بودو به «خوشی های نوع انسان » ملقب گردید. او بهترین فرمانروا برای مردم بود. او در روزی که نتوانست خدمت
تاتولهلغتنامه دهخداتاتوله . [ ل َ / ل ِ ] (اِ) گیاه و درختی زهرناک .اسم فارسی جوزماثل ، گوزماثل . رجوع به تاتوره شود.
تاتولغتنامه دهخداتاتو. (اِ) اسبی از نوع خرد و کوتاه با موی ویال دراز و موهای بلند بر تن و مؤلف آنرا در بلاد بالکان بسیار دیده است خاصه در رومانی . بر ذون و اوستور و اسب تاتاری
تاتولغتنامه دهخداتاتو. (اِ) جانوری که در حمامها و جز آن متکون شود و بتازی ابن وردان گویند. (ناظم الاطباء)
طیطویلغتنامه دهخداطیطوی . [ طی طَ وا ] (ع اِ) نوعی از مرغ سنگخوار یاغیر آن است . (منتهی الارب ). قسمی از قطا بلندپای یا مرغی دیگر. (قاموس ). ضرب من القطا او غیره و قیل هو طائر لا