تیتنوواژهنامه آزادتیتِنو /titeno/ = بازی کودکان در کنار رودخانه، به این ترتیب که ابتدا چند ریگ گرد و یهن پیدا می کنند و با خم کردن بدن، دست خود را تا سطح آب رودخانه پایین می آورن
تختنوسلغتنامه دهخداتختنوس . [ ت ُ ] (اِخ ) (به فارسی : دخت نوش ) وی دختر لقیطبن زُوارة بود و پدرش او را به اسم دختر کسری نامید و در تعریب ، شین به سین بدل شد و معنی آن دختر نوش اس
تیتولغتنامه دهخداتیتو. (اِ) مرغ آبی است . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 418). طیطوی . مرغی آبی است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : پادشا سیمرغ دریا را ببردخانه و بچه بدان تیتو سپرد .رود
تیتوسلغتنامه دهخداتیتوس . (اِخ ) پسر وسپازین و امپراتور روم از 79 تا 81 م . بودو به «خوشی های نوع انسان » ملقب گردید. او بهترین فرمانروا برای مردم بود. او در روزی که نتوانست خدمت
تینوسلغتنامه دهخداتینوس . (اِ) توده و انبار و انبار غله و محصول خرمن شده . (ناظم الاطباء). رجوع به لسان العجم شعوری شود.
تختنوسلغتنامه دهخداتختنوس . [ ت ُ ] (اِخ ) (به فارسی : دخت نوش ) وی دختر لقیطبن زُوارة بود و پدرش او را به اسم دختر کسری نامید و در تعریب ، شین به سین بدل شد و معنی آن دختر نوش اس
تیتولغتنامه دهخداتیتو. (اِ) مرغ آبی است . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 418). طیطوی . مرغی آبی است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : پادشا سیمرغ دریا را ببردخانه و بچه بدان تیتو سپرد .رود
تیتوسلغتنامه دهخداتیتوس . (اِخ ) پسر وسپازین و امپراتور روم از 79 تا 81 م . بودو به «خوشی های نوع انسان » ملقب گردید. او بهترین فرمانروا برای مردم بود. او در روزی که نتوانست خدمت
تینوسلغتنامه دهخداتینوس . (اِ) توده و انبار و انبار غله و محصول خرمن شده . (ناظم الاطباء). رجوع به لسان العجم شعوری شود.