تیامواژهنامه آزادچشمهایم واژه لری به معنی چشمام چشمهایم تیام، در زبان لری، و بویژه در یکی از لهجه های لری، به معنای "چشم های من" می باشد. "تی" به معنای چشم می باشد. (شوشتری، دزف
تیامفرهنگ نامهاتیام، در زبان لری، و بویژه در یکی از لهجه های لری، به معنای "چشم های من" می باشد. "تی" به معنای چشم می باشد.
تیأملغتنامه دهخداتیأم . [ ت َ ءَ ] (ع اِ) همزاد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به توأم و توأمان شود.
تیامن داشتنلغتنامه دهخداتیامن داشتن . [ ت َ م ُ ت َ ] (مص مرکب ) طرف دست راست بودن ، خلاف تیاسر داشتن .(ناظم الاطباء). رجوع به تیامن و تیاسر داشتن شود.
تیامنلغتنامه دهخداتیامن . [ ت َ م ُ ] (ع مص ) به یمن آمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بر دست راست بردن کسی : تیامن به ؛ بر دست راست برد آن را
تیأملغتنامه دهخداتیأم . [ ت َ ءَ ] (ع اِ) همزاد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به توأم و توأمان شود.
تیامن داشتنلغتنامه دهخداتیامن داشتن . [ ت َ م ُ ت َ ] (مص مرکب ) طرف دست راست بودن ، خلاف تیاسر داشتن .(ناظم الاطباء). رجوع به تیامن و تیاسر داشتن شود.
تیامنلغتنامه دهخداتیامن . [ ت َ م ُ ] (ع مص ) به یمن آمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بر دست راست بردن کسی : تیامن به ؛ بر دست راست برد آن را