تآترلغتنامه دهخداتآتر.[ ت ِ آ ] (فرانسوی ، اِ) تئاتر مأخوذ از فرانسه و متداول در زبان فارسی . تماشاخانه . نمایش خانه . بازیگرخانه . صحنه یا جایی که بازیگران برای نشان دادن داست
تاتریلغتنامه دهخداتاتری . (اِ) یکی از انواع استخراج لعل را گویند وآن این است که بین سنگریزه ها و خاکهای حاصله از شکستگی کوهستانها را که بر اثر زلزله یا سیل بوجود می آید برای بدست
تاترالغتنامه دهخداتاترا. (اِخ ) مجموع ارتفاعات جبال کاراپات واقع مابینا سلواکی و گالیس بارتفاع 2663 گز.
تاترانلغتنامه دهخداتاتران .(اِ) این کلمه در بحر الجواهر مانند مترادفی برای راسن (سوسن کوهی ) آمده است . و در جای دیگر نیافتیم .
تئاترفرهنگ انتشارات معین(تَ) [ فر. ] (اِ.) = تیاتر. تآتر: 1 - اجرای زندة نمایشنامه . 2 - ساختمان یا تالاری که در آن نمایش اجرا شود، نمایش سرا. (فره ).
تآترلغتنامه دهخداتآتر.[ ت ِ آ ] (فرانسوی ، اِ) تئاتر مأخوذ از فرانسه و متداول در زبان فارسی . تماشاخانه . نمایش خانه . بازیگرخانه . صحنه یا جایی که بازیگران برای نشان دادن داست
تاتریلغتنامه دهخداتاتری . (اِ) یکی از انواع استخراج لعل را گویند وآن این است که بین سنگریزه ها و خاکهای حاصله از شکستگی کوهستانها را که بر اثر زلزله یا سیل بوجود می آید برای بدست
تاترالغتنامه دهخداتاترا. (اِخ ) مجموع ارتفاعات جبال کاراپات واقع مابینا سلواکی و گالیس بارتفاع 2663 گز.
تاترانلغتنامه دهخداتاتران .(اِ) این کلمه در بحر الجواهر مانند مترادفی برای راسن (سوسن کوهی ) آمده است . و در جای دیگر نیافتیم .