تگلتولغتنامه دهخداتگلتو. [ ت َ گ َ ] (اِ) سبدی که بر پشت حمل کنند. || تکلتو. رجوع به تکلتو شود. || بروت . شارب . (ناظم الاطباء).
تکلتولغتنامه دهخداتکلتو. [ ت َ ک َ ] (اِ) بمعنی خوگیر اسب . این لغت ترکی است و در مصطلحات نوشته که تکلتو خوگیر اسب که آنرا نمدزین گویند... و در چراغ هدایت بمعنی نمدزین ... (غیاث
تکلتودوزلغتنامه دهخداتکلتودوز. [ ت َ ک َ ] (نف مرکب ) دوزنده ٔ تکلتو : گر تکلتودوز گیرد قیمت صد گز نمددر تکلتویش خسی همچون جهاز اشتر است . ملاطغرا (از آنندراج ).رجوع به ماده ٔ قبل ش
تکلتولغتنامه دهخداتکلتو. [ ت َ ک َ ] (اِ) بمعنی خوگیر اسب . این لغت ترکی است و در مصطلحات نوشته که تکلتو خوگیر اسب که آنرا نمدزین گویند... و در چراغ هدایت بمعنی نمدزین ... (غیاث
تکلتودوزلغتنامه دهخداتکلتودوز. [ ت َ ک َ ] (نف مرکب ) دوزنده ٔ تکلتو : گر تکلتودوز گیرد قیمت صد گز نمددر تکلتویش خسی همچون جهاز اشتر است . ملاطغرا (از آنندراج ).رجوع به ماده ٔ قبل ش