26 فرهنگ

709 مدخل


تگل

te(a)gal

تکۀ پارچه که بر پارگی جامه بدوزند؛ پینه: ◻︎ چو ریسمان شده‌ام زآنکه سوزن هجرت / همی‌زند به قبای دلم هزار تگل (مولوی: رشیدی: تگل).