تکلغتنامه دهخداتک . [ ت َ ] (ص ) بمعنی اندک و قلیل و کم باشد. (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). پهلوی ، تک : در ت
تکلغتنامه دهخداتک . [ ت َک ک ] (ع مص ) بریدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || پا سپر کردن کسی را تا سرش بشکند. || اثر کردن نبیذ در کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از ا
هاشم آبادلغتنامه دهخداهاشم آباد. [ ش ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهاباد بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند، واقع در 9 هزارگزی جنوب باختری بیرجند، در دامنه قرار گرفته و هوای آن معتدل است . 42
تارهwhiskerواژههای مصوب فرهنگستانتاری تکبلور از جنس فلز یا نافلز که استحکام فوقالعاده زیاد و پهنای حدود یک میکرومتر دارد
نرگسفرهنگ انتشارات معین(نَ گِ) [ په . ] (اِ.) 1 - گیاهی است از ردة تک لپه ای ها و گل هایش منفردند. تعداد گلبرگ هایش سه عدد و سفید رنگند و کاسبرگ هایش نیز سه عدد هستند که به رنگ گلبرگ